فرهنگ

مرجعی به روز در زمینه ی فرهنگ و هنر

فرهنگ

مرجعی به روز در زمینه ی فرهنگ و هنر

رامین ناصر نصیر، یک دیلماجِ تمام عیار!

 

مجله همشهری- دانستن چهار زبان زنده دنیا کار هر کسی نیست و البته کار هر کسی هم نیست که این دانسته ها را به کار بگیرد و تبدیل به یک مترجم بشود. مترجمی شرط دارد.

 

کسی که از کتاب اول به بعد بتواند درآمد داشته باشد و از این راه خودش را به بازار ترجمه کتاب معرفی کند، باید مراحلی را پشت سر بگذارد که رامین امین نصیر آنها را به خوبی می داند. مترجمی برای خودش فوت و فن های خاصی دارد که در این گزارش می توانید آنها را از زبان ناصر نصیر بخوانید. بازیگری که کار ترجمه را به صورت حرفه ای دنبال می کند و تجربه های خوبی هم در این زمینه دارد.  

 

 

دنبال علاقه ام رفتم

سال 77 کتاب «پابرهنه در پارک» با ترجمه رامین ناصر نصیر منتشر شد. البته این کتاب اوایل دهه 70 ترجمه شد ولی فرآیند چاپش با تاخیر زیادی روبرو شد. از همان سال به بعد رامین ناصر نصیر دنباله علاقه اش را گرفت تا در کنار بازیگری کار دیگری هم داشته باشد؛ کاری که این روزها ما به عنوان مترجمی از آن یاد می کنیم: «سال 77 اولین کتابم منتشر شد. این کتاب یک نمایشنامه بود که خودم خیلی به آن علاقه داشتم. پس از ترجمه اش چندین بار روی صحنه رفت و هنوز هم بعد از این همه سال، نمایشنامه خوان ها سراغش را می گیرند. برای همین انگیزه پیدا کردم تا کتاب های بیشتری را ترجمه کنم. کتاب هایی که اغلب به زبان انگلیسی یا اسپانیایی نوشته شده بودند. این کار برای من در دهه 80 بیشتر جواب داد و توانستم با این حرفه ارتباط خوبی برقرار کنم.»

 

ترجمه را از کجا شروع کنیم؟

رامین ناصر نصیر دقیقا یادش نمی آید زبان انگلیسی را در کدام مرحله از زندگی اش یاد گرفته. انگار از کودکی فهمیده چطور باید با این زبان صحبت کند اما به جز انگلیسی، زبان های فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی را هم خوب می داند: «زبان انگلیسی را وقتی کوچک بودم یاد گرفتم و رفته رفته بزرگ تر که شدم، گرایشم به یادگیری زبان های مختلف بیشتر شد. من از آن دسته آدم هایی نبودم که تنبلی کنم؛ برای همین دنبال علاقه ام رفتم.

 

اول از همه در موسسه زبان معتبری ثبت نام کردم اما چون ساعت های کاری ام به ساعت این کلاس ها نمی خورد، مجبور شدم این کلاس ها را فشرده تر کنم. از یک جایی به بعد، برای پیشرفت شروع به خواندن کتاب های اسپانیایی و انگلیسی کردم. این شد که به زبان اسپانیایی هم تسلط پیدا کردم و بعد از آن دست به ترجمه کتاب های مختلف زدم.»

 

دانستن زبان اولین قدم برای ورود به کار ترجمه است اما چگونگی دانستن و یاد گرفتن زبان بسیار اهمیت دارد. هر مدل یادگیری زبان مناسب ترجمه کردن نیست. «یاد گرفتن زبان اولین و مهم ترین بخش کار ترجمه است اما چگونگی یادگیری بسیار اهمیت دارد. کسی که زبان را از پایه بلد نیست می تواند به موسسه ها و کلاس های معتبر در سطح شهر مراجعه کند اما بعد از گذراندن این دوره ها، مدتی طول می کشد تا بتواند مهارت درست ترجمه کردن پیدا کند.

 

برای ترجمه از هر زبانی، باید کتاب های زیادی مطالعه کرد و فیلم های زیادی را به همان زبان دید چرا که ترجمه کردن هر زبانی می طلبد تا شما به زبان متعارف در کوچه و بازار مسلط باشید نه زبان کتابی. به علاوه وقتی می خواهید یک کتاب را ترجمه کنید باید اصطلاحات، ضرب المثل ها و به طور خلاصه فرهنگ مردمش را خوب بشناسید. اگر بتوانید طی مدتی که برای هر شخص می تواند متفاوت باشد به یک زبان کاملا مسلط شوید، آن وقت اجازه دارید ترجمه کنید؛ در غیر این صورت توصیه می کنم با ترجمه کردن کاری نداشته باشید.»

 

تسلط به زبان، از نان شب واجب تر

ترجمه کردن کتاب های مختلف کار حساسی است و اگر از اول خوب عمل نکنید، اعتبارتان را کلا زیر سوال می برید: «ترجمه کردن همانقدر شیرین است، می تواند اعتبار شما را هم خدشه دار کند. حالا که بحث آموزش شد باید بگویم اگر بدون تسلط کافی دست به ترجمه بزنید، رسما خراب کرده اید. تسلط به زبان کشور مبدأ برای ترجمه از نان شب وجب تر است و البته همان قدر هم باید به زبان کشور خودتان یا کشور مقصد مسلط باشید و قبل از ترجمه آن را هم خوب بشناسید.

 

کتابی که شما ترجمه می کنید باید به فارسی روان ترجمه شده باشد طوری که اگر هر کسی با هر سطح سوادی آن را خواند، متوجه شود چه می گویید. در این شغل باید در انتقال معنا مانند یک نویسنده حرفه ای عمل کنید. به علاوه در شغل مترجمی نباید ریسک کنید و بدون داشتن اطلاعات کافی، کتابی را بردارید و ترجمه کنید. همین یک حرکت در اول کار می تواند شکست شما مرا در بازار ترجمه کتاب تضمین کند.»

 

در جستجوی کتاب مناسب

به جز آموزش خوب و درست برای ترجمه کردن کتاب، ملاک های دیگری را هم باید در نظر گرفت. البته این ملاک ها زیاد نیستند اما در این کار موفقیت را برای شما به دنبال خواهد آورد: «کسی که می خواهد کار ترجمه را شروع کند باید انگیزه و هدف داشته باشد. گاهی اوقات، آدم هایی شبیه من پیدا می شوند که سود حاصل از فروش این کتاب ها برای شان اولویت ندارد. این آدم ها هر کتابی را که دوست داشته باشند می توانند ترجمه کنند و خیلی هم نباید توقع داشته باشند کتاب شان به فروش برسد. کسانی که می خواهند ترجمه را به صورت جدی دنبال کنند بعد از یاد گرفتن زیر و بم های زبان باید به جستجو بپردازند. جستجوی کتاب مناسب برای بازار.

 

این یعنی این که شما باید کتابی را ترجمه کنید که مردم دوست دارند و برایش پول می دهند. مثلا کتابی که در سال های اخیر چند جایزه مختلف گرفته یا کتابی که فروش خوبی را در سایر کشورها تجربه کرده باشد اما من به شخصه کتابی را ترجمه می کنم که خودم از خواندنش لذت برده ام. اغلب دوست دارم این احساس لذت را به دیگران هم منتقل کنم. من همیشه سعی می کنم کتاب هایی با نام های عجیب و غریب را ترجمه کنم؛ کتاب هایی که از اسمش نمی توان محتویات درونش را حدس زد.»

 

کار خوب، معروف شدنی است

بعد از این که تمام اصولی که رامین ناصر نصیر برای مان گفت را رعایت کردید، نوبت به ترجمه کتاب می رسد اما بعد از تمام شدن ترجمه، کار شما تمام نمی شود. تازه باید به فروش کتاب فکر کنید. در این راه یک ناشر خوب هم می تواند کمک زیادی به شما کند: «برای فروش کتابی که ترجمه کرده اید تبلیغ لازم نیست. تجربه ام می گوید کار خوب در همان مرحله الو خودش را نشان می دهد. اگر کیفیت ترجمه شما بالا باشد در مدت زمان کوتاهی می توانید توجه کتابخوان ها را جلب کنید. باید بدانید هر مترجمی در کارش سلیقه به خصوصی دارد و این سلیقه را در تک تک جملات کتاب منعکس می کند. اگر سلیقه مخصوصی به خرج می دهید خیلی خوب و بی نقص باشد، نباید نگران فروش کتاب های ترجمه شده باشید.»

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.